عاشق تنها(saeid)

اگر می خواهید عکس تماشا کنید

اول عضو شوید وبعی ازبالا سمت راست گزینه عکس های جالب ومهیج را انتخاب کنید وعکس هارا تماشا کنید.

17 دی 1389برچسب:, :: 16:51 :: نويسنده : سعید فاتحی

 

دو شنبه 17 دی 1389برچسب:, :: 16:42 :: نويسنده : سعید فاتحی

مراقبت از كبد

بزرگترين و پيچيده ترين ارگان بدن كبد است. كبدبزرگترين غده بدن نيز محسوب مي گردد. كبد درقسمـت راسـت شكم و زير قفسه سينه درست زير ديافراگم قرار دارد. كبد مخروطي شكل بوده و سطحي صاف، نرم و لاستيك مانند دارد. رنگ آن قهـوه اي متـمـايل بـه قـرمز تـيـره است. كبد از دو بخش بنام لوب بزرگ وكوچك تشكيل يافته است. وزن آن از 1.2 تا 2.5 كيلوگرم متغير بوده و با ابعاد 20 سانـتـي مـتـر طـول در 17 سانتي متر عرض و ضخامت 12 سانتي متر است. قسمت اعظم كبد از سلول هايي موسوم به هپاتوسيت ها تشكيل يافته است. كاركردها و وظايف متعدد كبد آن را به يك عضو بسيار حياتي و مهم تبديل ساخته است. وظايف كبد را ميتوان اينچنين برشمرد:
1- كبد مسئول بيش از 500 كارد كرد حياتي در بدن است.
2-بيش از يك ليتر خون در هر دقيقه از طريق كبد فيلتر ميشود.
3- تفكيك مواد مغذي از مواد زايد. سم زدايي، تجزيه مواد شيميايي و يا تبديل مواد شيمايي سمي و غير قابل دفع به مواد غير سمي و قابل دفع. (متابوليزه كرده و غير فعال كردن سموم)
4- يك كبد سالم قادر است 100 درصد باكتريها و سموم را پيش از آنكه به جريان عمومي خون بدن راه يابند، از بدن دفع كند.
5-در حفظ تعادل و تنظيم هورمونهاي بدن نقش دارد.
6- در ذخيره سازي و متابوليسم چربيها، كربوهيدراتها و پروتئينها نقش دارد.
7- محل ذخيره گلوكز (قند) خون است. كبد گلوكز را تبديل به گليكوژن كرده و در خود ذخيره ميكند. در صورت نياز مجددا گليوكوژن را تبديل به گلوكز كرده و به جريان خون وارد ميسازد.
8- محل ذخيره چربيها، ويتامينها (به ويژه ويتامينهاي
A,D,E,K,B12)، املاح معدني (آهن، فولات، مس) و ساير مواد مغذي.
9- كبد يك كارخانه بيوشيمايي است:
* سنتز آلبومين: پروتئيني كه تبادل آب ميان خون و بافتهاي بدن را تنظيم ميكند.
* سنتز كلسترول: كبد تمام كلسترول مورد نياز بدن را ميسازد.
* سنتز فاكتورهاي انعقاد خون.
* ساخت گلوگز از برخي آمينو اسيدهاي خاص، گليسرول و لاكتات.
* سنتز گلوبين: بخشي از هموگلوبين خون.
* سنتز فاكتورهاي ايمني سيستم ايمني بدن.
* سنتز فسفوليپيدها و ليپوپروتئينها-سنتز تريگليسيريدها از اسيدهاي چرب و گليسرول.
10- كـبد صفرا را ترشح ميكند. صفرا مايعي زرد متمايل به سـبـز اسـت. صفرا وظيفه كمك به گوارش و جذب چربيها و دفـع مــواد زايد را بر عهده دارد. تركيبات عمده صفرا شامل كلـسترول، فسـفوليپـيـدها، بـيـلي روبـيـن و املاح صفراوي
اسـت. صـفـرا از طـريـق مجاري متعدد صفراوي كبد ابتدا در كيسه صفرا ذخيره شده و پس از مصرف مواد غذايي حاوي
چــربي به روده كوچك تخليه ميگردد. كيسه صفرا يك ارگان گلابي شكل بوده كه به كبد متصل است.
11- زدودن بيلي روبين از خون. طحال مسئول انهدام گلبولهاي قرمز فرسوده و پير است. از انهدام هموگلبوبين گلبولهاي قرمز ماده اي زرد رنگ بنام بيلي روبين پديد مي آيد. اما اين بيلي روبين نا محلول در آب در كبد به بيلي روبين قابل دفع تبديل ميگردد.
12- دفع آمونياك. آمونياك حاصل از تجزيه پروتئينها يك ماده سمي خطرناك است كه كبد با تبديل آمونياك به اوره اين ماده سمي را از طريق ادرار از بدن دفع ميكند.
13- كبد تصفيه خانه و پالايشگاه بدن است. هر چيزي كه ماميخوريم، مياشاميم، تنفس ميكنيم و يا با پوستمان تماس مي يابد سرانجام به كبد مان ميرسد. كبد وظيفه تصفيه آلايندهاي هوا، آفت كشها، دود سيگار، مواد شيمايي، الكل، مواد مخدرو تمام داروهاي مصرفي ما را بعهده دارد. اگر كبد وجود نداشت داروها براي هميشه در بدنمان باقي ميماندند و الكل هيچگاه از بدن دفع نميگرديد.
14-در 3 ماه نخست بارداري توليد گلبولهاي قرمز در جنين منحصرا توسط كبد صورت ميگيرد. از هفته 24 بارداري به بعد مغز استخوان اين وظيفه را بعهده ميگيرد.
* بد كاركردن، سوء تغذيه و استرس بيش از حد به كبد ريشه اكثر بيماريهاست.
* تمام خون برگشتي از دستگاه گوارش كه حاوي مواد غذايي است ابتدا به كبد ميرود. بنابراين تمام غذايي كه ما ميخوريم توسط كبد پردازش ميشود.
يك مطلب جالب درباره كبد:
كبد از مقاومت، قدرت بازسازي و ترميم خارق العاده اي برخوردار است. هرگاه كبد 80 تا 90 درصد سلولهايش را نيز از دست بدهد باز هم قادر است به وظايفش عمل كند. همچنين كبد قادر است خودش را بطور كامل احياء و باز سازي كند. حتي اگر بخش عمده كبد با عمل جراحي برداشته شود، كبد پس از چند هفته قادر است كاملا خودش را بازسازي كند. از اين رو در پيوند كبد تنها لوب بزرگتر كبد فرد سالم به بدن فرد دريافت كننده پيوند زده ميشود كه پس از چند هفته هم اهدا كننده و هم دريافت كننده كبدشان بازسازي ميگردد. اما كبد فنا ناپذير هم نيست. سمومي مانند الكل، برخي داروها و ويروسهايي همچون هپاتيت
B و C ميتوانند آسيب دائمي به كبد وارد سازند.
بيماريهاي شايع كبد:
1- هپاتيت: هپاتيت به التهاب كبد اطلاق ميگردد. عامل اين التهاب ميتواند ويروسي، باكتريايي، برخي داروها و يا ضربه مكانيكي باشد. اما از اين ميان هپاتيت ويروسي از همه شايع تر و خطرناكتر است. هپاتيت
A وE از طريق آب و غذا، هپاتيت B از طريق خون- مايعات بدن-رابطه جنسي محافظت نشده-سوزن و سرنگ مشترك-مادر آلوده به جنين انتقال مي يابد. هپاتيت B مانند ويروس HIV انتقال مي يابد اما بسيار آسانتر از آن بطوري كه ويروس هپاتيت B از طريق بزاق دهان نيز به آساني انتقال مي يابد. اگر بر حسب تصادف سوزن سرنگ فرد مبتلا به ويروس HIV در پوستتان فرو رود احتمال مبتلا شدن شما به اين ويروس 1 در 2000 (0.2 درصد) ميباشد اما اگر فرد مذكور مبتلا به هپاتيت B باشد احتمال مبتلا شدن شما به، 1 در 4 (25 درصد) كاهش مييابد. هپاتيت C نيز عمدتا از طريق خون انتقال مي يابد.
2- كبد چرب: به تجمع سلولهاي چربي در كبد اطلاق ميگردد. كبد چرب در افراد چاق و ديابتي بيشتر مشاهده ميگردد.
3- سرطان كبد:در اين حالت تكثير سلولهاي كبدي سريعتر از حالت معمول انجام ميگيرد. هپاتيت
B و C شانس ابتلا به سرطان كبد را افزايش ميدهند.
4- سيروز كبدي(تنبلي كبد): آسيب پيشرفته به كبد سيروز كبدي ناميده ميگردد. در اين حالت بافت طبيعي كبد به يك بافت‌ جوشگاهي‌ تبديل ميگردد. سيروز كبدي موجب ميگردد تا كبد ديگر نتواند خودش را ترميم و بازسازي كند به همين خاطر كبد بتدريج از كار مي افتد. پيوند كبد تنها راه درمان سيروز كبدي ميباشد. مصرف زياد مشروبات الكلي، هپاتيت
B و C، و بيماريهاي خود ايمني از عوامل ايجاد كننده سيروز كبدي ميباشند. در زير ميتوانيد تصوير كبد سالم (راست) و سيروز كبدي(چپ) را مشاهده كنيد.
5- سنگ كيسه صفرا: به وجود سنگ در كيسه صفرا اطلاق ميگردد. سنگ كيسه صفرا عمدتا ازبلورهاي كلسترول تشكيل يافته است اما در اين سنگها املاح صفراوي و كلسيم نيز مشاهده ميگردد. رژيم غذايي پر چرب و كم فيبر، اضافه وزن و چاقي و قرصهاي ضد بارداري از عوامل بروز سنگ كيسه صفرا ميباشد.

6- يرقان(زردي): به افزايش غلظت بيلي روبين خون اطلاق ميگردد. يرقان موجب زرد شدن پوست، سفيدي چشمها و غشاء مخاطي دهان ميشود. اين رنگ زرد در موارد شديد تر به قهوه اي ميگرايد. انسداد مجاري صفراوي، بيماريهاي خوني (مانند كم خوني)، نارسايي هاي كبدي، نقصهاي ژنتيكي و هپاتيت ويروسي از عوامل بوجود آورنده يرقان ميباشند. مصرف غذاها و مواد شيمايي حاوي مقادير زياد بتا كاروتن مانند هويج نيز باعث زردي پوست ميشود اما سفيدي چشم در اين حالت زرد نميشود. يرقان فيزيولوژيك در نوزادان تازه متولد شده يك امر طبيعي و بي خطر ميباشد. اين زردي از روز دوم و پنجم تولد در نوزاد بروز كرده و حداكثر تا دو هفته باقي ميماند. علت زردي فيزيولوژيك تغييرات خوني و عدم تكامل كامل كبد نوزاد مي باشد. اگر زردي پس از هفته نخست تولد در نوزاد بروز كند ممكن است بعلت شير مادر باشد كه مي‌بايست شير مادر براي چند روز قطع و سپس مجددا آغاز گردد. (البته زردي نوزادان را حتما با پزشك متخصص خود در ميان بگذاريد) زردي نشانه بيماريست است و نه يك بيماري.
علايم خوب كار نكردن كبد به قرار زير ميباشد:
1- عدم تحمل غذاهاي چرب و ادويه دار.
2- افزايش وزن.
3- سردرد تكرار شونده.
4- سوء هاضمه.
5- يبوست مزمن.
6- ضايعات پوستي: اگزما، پسوريازيس و جوش دانه ها.
7- طعم فلزي در دهان.
8- تورم و يا درد شديد شكم.
9- اختلالات رود ه اي، سينوسي و آلرژيك.
10- سيستم ايمني ضعيف.
11- پيري زود رس.
12- خستگي مزمن.
‌13- خونريزي و يا كبود شدن سريع پوست.
14- ادم(خيز) پاها. (تجمع پاها از مايعات)
15- مدفوع آغشته به خون و يا قير مانند و يا مدفوع كم رنگ.
16- ادرار خيلي تيره.
17- خارش طولاني مدت پوست.
18- بي‌اشتهايي، تهوع و استفراغ و علائم شبيه آنفلوانزا.
راههاي محافظت از اين ارگان حياتي:
1- از مصرف مشروبات الكلي و مواد مخدر اجتناب ورزيد.
2- هرگز داروها و مواد مخدر را با الكل نياميزيد. مصرف همزمان استامينوفن و الكل براي كبد بسيار سمي بوده و به آن آسيب جدي وارد ميسازد.
3- مصرف بي رويه استامينوفن و ساير مسكنهاي درد مانند
TYLENOL (به غير از آسپرين) براي كبد مضر ميباشد.
4- حتما خود را در مقابل ويروس هپاتيت
B واكسينه كنيد.
5- داروها نيز سم محسوب ميشوند. بنابراين از مصرف خود سرانه آنها بپرهيزيد. داروها را با تجويز پزشك مصرف كرده و ميزان دوزمصرفي انها را افزايش ندهيد.
6- از مصرف بيش از حد ويتامين هاي محلول در چربي مانند
A,D,E,K بپرهيزيد.
7- از مصرف غذاهاي پر چرب بپرهيزيد. كبد تمام كلسترول مورد نياز بدن شما را ميسازد.
8- وزن خود را كنترل كنيد. چاقي شما را مستعد بيماريهاي: كبد چرب، هپاتيت و سيروز كبدي ميكند.
9- بهداشت فردي را رعايت كنيد.
10- از مصرف داروهاي غير ضروري اجتناب ورزيد. از مصرف همزمان چند دارو با هم خودداري كنيد مگر با تجويز پزشك.
11- مصرف ويتامين
C و چاي سبز براي سلامتي كبد مفيد است.
12- مصرف غذاهاي سرخ كرده، آماده(فست فود) و روغنهاي جامد را به حداقل برسانيد.
13- از غذاهاي پرچرب،خيلي شيرين و يا شور بپرهيزيد.
14- از روبوسي افراد غريبه خودداري كنيد.
15- بطور منظم ورزش كنيد.2 تا 3 روز در هفته فعاليت بدني داشته باشيد.
16- مصرف غذاهاي پر فيبر را افزايش دهيد مانند: سبزيجات، ميوه ها، برنج، غلات و دانه هاي كامل.
17- هرگز به سرنگ و سوزنهاي دور انداخته شد دست نزنيد.
18- بخارات حاصل از رنگها، حلالها، تينرها، چسبها، اسپري هاي رنگ، اسپري هاي آفت كش و حشره كش همگي سمي هستند. بنابراين هنگام سمپاشي، استفاده از اسپري حشره كش ورنگ كردن حتما از ماسك استفاده كرده و از تهويه مناسب اتاق مطمئن گرديد. همچنين براي جلوگيري از تماس يافتن اين گونه مواد شيمايي با پوست حتما از دستكش، كلاه و ماسك استفاده كنيد.
19- از آميزش جنسي محافظت نشده و به اشتراك گذاشتن سرنگ و سوزن اجتناب ورزيد.
20- هپاتيت
B و Cدرمان نشده منجر به سيروز كبدي، سرطان كبد و سرانجام پيوند كبد ميگردند. بنابراين چنانچه جزو آن دسته از افرادي ميباشيد كه در معرض اين بيماريها قرار داريد حتما واكسن هپاتيت B را تزريق كنيد و بطور منظم هم تست هپاتيت را انجام دهيد. افراد زير بيشتر در معرض ابتلا به هپاتيت ميباشند:
* افرادي كه از داروهاي داخل وريدي استفاده ميكنند.
* معتاداني كه از سوزن و سرنگ مشترك استفاده ميكنند.
* زنان و مرداني كه شريك جنسي متعدد دارند.
* كاركنان آمبولانسها، پرستاران، آتش نشانان، افسران پليس و غسالها.

 

17 دی 1389برچسب:, :: 16:39 :: نويسنده : سعید فاتحی

 

دو شنبه 17 دی 1389برچسب:, :: 16:4 :: نويسنده : سعید فاتحی

 

دو شنبه 17 دی 1389برچسب:, :: 15:58 :: نويسنده : سعید فاتحی

 

دو شنبه 17 دی 1389برچسب:, :: 15:51 :: نويسنده : سعید فاتحی

داستان زندگی سیاه

 

 

مرد ، دوباره آمد همانجای قدیمی
روی پله های بانک ، توی فرو رفتگی دیوار
یک جایی شبیه دل خودش ،
کارتن را انداخت روی زمین ، دراز کشید ،
کفشهایش را گذاشت زیر سرش ، کیسه را کشید روی تنش ،
دستهایش را مچاله کرد لای پاهایش ،
خیابان ساکت بود ،
فکرش را برد آن دورها ، کبریت های خاطرش را یکی یکی آتش زد
در پس کورسوی نور شعله های نیمه جان ، خنده ها را میدید و صورت ها را
صورتها مات بود و خنده ها پررنگ ،
هوا سرد بود ، دستهایش سرد تر ،
مچاله تر شد ، باید زودتر خوابش میبرد
صدای گام هایی آمد و .. رفت ،
مرد با خودش فکر کرد ، خوب است که کسی از حال دلش خبر ندارد ،
خنده ای تلخ ماسید روی لبهایش ،
اگر کسی می فهمید او هم دلی دارد خیلی بد میشد ، شاید مسخره اش می کردند ،
مرد غرور داشت هنوز ، و عشق هم داشت ،
معشوقه هم داشت ، فاطمه ، دختری که آن روزهای دور به مرد می خندید ،
به روزی فکر کرد که از فاطمه خداحافظی کرده بود برای آمدن به شهر ،
گفته بود : - بر میگردم با هم عروسی می کنیم فاطی ، دست پر میام ...
فاطمه باز هم خندیده بود ،
آمد شهر ، سه ماه کارگری کرد ،
برایش خبر آوردند فاطمه خواستگار زیاد دارد ، خواستگار شهری ، خواستگار پولدار ،
تصویر فاطمه آمد توی ذهنش ، فاطمه دیگر نمی خندید ،
آگهی روی دیورا را که دید تصمیمش را گرفت ،
رفت بیمارستان ، کلیه اش را داد و پولش را گرفت ،
مثل فروختن یک دانه سیب بود ،
حساب کرد ، پولش بد نبود ، بس بود برای یک عروسی و یک شب شام و شروع یک کاسبی ،
پیغام داد به فاطمه بگویند دارد برمیگردد
یک گردنبند بدلی هم خرید ، پولش به اصلش نمی رسید ،
پولها را گذاشت توی بقچه ، شب تا صبح خوابش نبرد ،
صبح توی اتوبوس بود ، کنارش یک مرد جوان نشست ،
- داداش سیگار داری؟
سیگاری نبود ، جوان اخم کرد ،
نیمه های راه خوابش برد ، خواب میدید فاطمه می خندد ، خودش می خندد ، توی یک خانه یک اتاقه و گرم
چشم باز کرد ، کسی کنارش نبود ، بقچه پولش هم نبود ، سرش گیج رفت ، پاشد :
- پولام .. پولاااام ،
صدای مبهم دلسوزی می آمد ،
- بیچاره ،
- پولات چقد بود ؟
- حواست کجاست عمو ؟
پیاده شد ، اشکش نمی آمد ، بغض خفه اش می کرد ، نشست کنار جاده ، از ته دل فریاد کشید ،
جای بخیه های روی کمرش سوخت ،
برگشت شهر ، یکهفته از این کلانتری به آن پاسگاه ،
بیهوده و بی سرانجام ، کمرش شکست ،
دل برید ،
با خودش میگفت کاشکی دل هم فروشی بود ،
...
- پاشو داداش ، پاشو اینجا که جای خواب نیس ...
چشمهاشو باز کرد ،
صبح شده بود ،
تنش خشک شده بود ،
خودشو کشید کنار پله ها و کارتن رو جمع کرد ،
در بانک باز شد ،
حال پا شدن نداشت ،
آدم ها می آمدند و می رفتند ،
- داداش آتیش داری؟
صدا آشنا بود ، برگشت ،
خودش بود ، جوان توی اتوبوس وسط پیاده رو ایستاده بود ،
چشم ها قلاب شد به هم ،
فرصت فکر کردن نداشت ،
با همه نیرویی که داشت خودشو پرتاب کرد به سمت جوان دزد ،
- آی دزد ، آیییییی دزد ، پولامو بده ، نامرد خدانشناس ... آی مردم ...
جوان شناختش ،
- ولم کن مرتیکه گدا ، کدوم پولا ، ولم کن آشغال ...
پهلوی چپش داغ شد ، سوخت ، درست جای بخیه ها ، دوباره سوخت ، و دوباره ....
افتاد روی زمین ،
جوان دزد فرار کرد ،
- آییی یی یییییی
مردم تازه جمع شده بودند برای تماشا،
دستش را دراز کرد به سمت جوان که دور و دور تر میشد ،
- بگیریتش .. پو . ل .. ام
صدایش ضعیف بود ،
صدای مبهم دلسوزی می آمد ،
- چاقو خورده ...
- برین کنار .. دس بهش نزنین ...
- گداس؟
- چه خونی ازش میره ...
دستش را گذاشت جای خالیه کلیه اش
دستش داغ شد
چاقوی خونی افتاده بود روی زمین ،
سرش گیج رفت ،
چشمهایش را بست و ... بست .
نه تصویر فاطمه را دید نه صدای آدم ها را شنید ،
همه جا تاریک بود ... تاریک .
.........
همه زندگی اش یک خبر شد توی روزنامه :
- یک کارتن خواب در اثر ضربات متعدد چاقو مرد .
همین ،
هیچ آدمی از حال دل آدم دیگری خبر ندارد ،
نه کسی فهمید مرد که بود ، نه کسی فهمید فاطمه چه شد
مثل خط خطی روی کاغذ سیاه می ماند زندگی ،
بالاتر از سیاهی که رنگی نیست ،
انگار تقدیرش همین بود که بیاید و کلیه اش را بفروشد به یک آدم دیگر ،
شاید فاطمه هم مرده باشد ،
شاید آن دنیا یک خانه یک اتاقه گرم گیرشان بیاید و مثل آدم زندگی کنند ،
کسی چه میداند ؟!
کسی چه رغبتی دارد که بداند ؟
زندگی با ندانستن ها شیرین تر می شود ،
قصه آدم ها ، مثل لالایی نیست
قصه آدم ها ، قصیده غصه هاست

 

 

17 دی 1389برچسب:, :: 15:30 :: نويسنده : سعید فاتحی

قدرت کردگار مي بينم        حالت روزگارمي بينم

از نجوم اين سخن نميگويم          بلکه ازکردگارمي بينم

غ  ش دال چون گذشت ازسال       ابوالعجب روزگارمي بينم

ازشهنشاه ناصرالدين شاه            شيوني بيمدارمي بينم

درشب شنبه ماه ذيقعده              تن او برکنار مي بينم

بعدازآن شه مظفرالدين را              توبدان برقرارمي بينم

از الف تا به دال ميگويم                 شاهيش رامدارمي بينم

چون گذشت ازسريردولت او            توببين من دوبار مي بينم

درخراسان ومصروشام وعراق            فتنه وکار زارمي بينم

جنگ وآشوب وفتنه بسيار             در يمن ويسارمي بينم

غارت وقتل لشکر بسيار               درميان وکنار مي بينم

بعر ازاين شه چورفت ازپايان           سيدي تاجدار مي بينم

نيب مهدي آشکار شود                بلکه من آشکارمي بينم

جنگ اودرميان افغان است            لشکرش بيشمارمي بينم

بندگان جناب حضرت او                  سربسر تاجدارمي بينم

شوروغوغاي زن شود پيدا             بوالعجب روزگارمي بينم

اندکي دين اگربودآنروز                   درحد کوهسارمي بينم

چون زمستان پنجمين بگذشت       ششمين رابهارمي بينم

گرگ باميش وشيرباآهو                   بچراسبزه وارمي بينم

متصف برصفات سلطان است           ليک درويش وارمي بينم

بلکه ويرانه اي پرگنج است              کش سعادت شعارمي بينم

يار وغار بهشت دراول                    شاه خوش روزگارمي بينم

 

دو شنبه 17 دی 1389برچسب:, :: 15:6 :: نويسنده : سعید فاتحی


گفتم غم تودارم گفتا غمت سراید         گفتم که ماه من شو گفتا اگربراید
گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز             گفتا زخوب رویان این کارکم تراید
گفتم که برخیالت راه نظرببندم            گفتا که شبروست اوازراه دیگراید
گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد        گفتا اگربدانی هم اوت رهبراید
گفتم خوشاهوایی کزباد صبح خیزد            گفتا خنک نسیمی کز کوی دلبر اید
گفتم که نوش لعلت مارابه ارزوت کشت       گفتا توبندگی کن کاوبنده روراید

17 دی 1389برچسب:, :: 12:22 :: نويسنده : سعید فاتحی

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید سلام خوبیدمن سعید هستم امید وارم ازوبلاگ من راضی باشید
آرشيو وبلاگ
نويسندگان


ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 19
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 21
بازدید کل : 45805
تعداد مطالب : 29
تعداد نظرات : 3
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


<-PollName->

<-PollItems->